برید کنار آرتین کوچولو داره میاد

بهار زندگی مامان و بابا آرتین ناز نازی

برید کنار آرتین کوچولو داره میاد

بهار زندگی مامان و بابا آرتین ناز نازی

شیطونک

گل پسرم سلام ،  

 مامانی دلم خیلی برات تنگ شده بود گلکم داری یواش یواش بزرگ می شیا !!!!! عزیزم کم کم تکونات داره بیشتر می شه . 11 مهر که رفتم پیش خانم دکتر بهم یه آزمایش ژنتیک داد که ببینه خدای نکرده مشکلی نباشه .منم روز 17 مهر رفتم و آزمایش دادم . و بعدش هم دوشنبه جوابش حاضر بود که بابایی روز سه شنبه رفت و جواب رو گرفت . دیروز که یکشنبه 25 مهر بود جواب آزمایش رو بردم پیش خانم دکتره تا بهم بگه که تو حالت خوبه . رفتم و بهم گفت که وضعیتت عالیه . کوچولوی مامان الهی که همیشه سلامت باشی .  

شیطونکم می دونی این روزا من و بابایی خیلی مشغول بودیم داشتیم دنبال یه خونه می گشتیم که بزرگتر باشه و بتونیم وسایل نازت رو توی اون جا بدیم. حالا یه خونه خوشگل پیدا کردیم که از اون یکی بزرگتره و جای بیشتری داره . تا یک ماه دیگه می ریم اونجا .  

 عزیز دلم تا یکی دو ماه دیگه که مامان جون و باباجون هم جابجا شدن و کاراشون درست شد
می ریم برای شما هم وسایلت رو می خریم . می خوام برات چیزای خوشگل و قشنگ بخرم مامان جونم .  

راستی ببین این اسمها رو کدومش رو دوست داری :  

آرتین . آترین . آیین . آبتین . رادین   

 

 

دو شنبه 1389.7.26 

9.ذیقعده .1431    

2010.oct.17      

 

 

 

ادامه مطلب ...

روزی که صدای قلب پسر کوچولوم رو شنیدم .

گلک مامان ، گل پسر مامان سلام  

 

عزیزم صدای قلب نازنینت رو روز 11/7/89 درست در دومین سالگرد عقدمون شنیدم خیلی آهنگ قشنگی داره فدای صدای قلبت برم  عزیز دلم یه آزمایش دادم که دکتر بهم بگه که انشاا... سلامت سلامت هستی . انشاا... که خوب و سالم باشی . پسر گل مامان ما خیلی منتظریم تا بیایی . عزیز دلم الان می دونی 16 هفته هست که اومدی توی دل مامان . گلم هرچی بیشتر می گذره بابایی بیشتر دوست داره همیشه باهات حرف می زنه . هر روز منتظره که بزرگتر بشی.  

 

گل مامان دکتر احتمال داده که پسر هستی من و بابایی وهم چند تا اسم برات انتخاب کردیم .  

آرمان ،  

آرتین = عاقل و زیرک   

 

 

 

 

یک شنبه 89.7.18 

2.ذیقعده.1431   

10.10.2010     

 

 

در انتظار صدای قلب گلم

مامان جان سلام ،  

 

گل ناز من حالت چطوره ، چند وقتیه که ازت خبر ندارم . صدای قلبت رو هم نشنیدم . اخه خانم دکتر می گه که هنوز تو کوچولو هستی . ولی امیدوارم که این بار که می رم دکتر صدای نازنین قلبت رو بشنوم گلکم . دوست دارم هرچه زودتر ببینمت . راستی نمی دونم عسلم که دخملی یا پسملی ولی خدا کنه که دکتر بهم بگه .  

راستی اگه بدونی یه کوچولو بزرگ شدی تو دل مامانی . بابایی هم اینقدر ذوق می کنه که  حد و حساب نداره .  

 گل مامان امروز چهارشنبه هفتم مهره . روز یکشنبه یازدهم مهر ساعت 6 می خوام برم پیش خانم دکتر و بهش بگم که می خوام آهنگ قشنگ قلب کودک نازنینم رو بشنوم فکر کنم اینبار بشنوم اگه بدونی شب و روز ندارم برای اینکه این صدا رو بشنوم .  

   

 

 

چهارشنبه 1389.7.7 

20 شوال 1431  

sep.29.2010