برید کنار آرتین کوچولو داره میاد

بهار زندگی مامان و بابا آرتین ناز نازی

برید کنار آرتین کوچولو داره میاد

بهار زندگی مامان و بابا آرتین ناز نازی

احوال پرسی مامان و نی نی

سلام ،  

 

گل مامان چطوری حالت که خوبه ؟ بابایی هر روز حالت رو می پرسه ، خیلی دوست داره . گلم احساس می کنم که یه کمی بزرگ تر شدی دل تو دلم نیست که صدای قلبت رو بشنوم . خیلی دل مامانی برات تنگه کی می خواهی بیایی تو بغل مامان جون . راستی بگو چی دوست داری مامانی و بابایی برات بگیرن .  

خوشگل مامان الان می دونی هفته سیزدهمه که قدمهای کوچولوت رو توی دل مامانی گذاشتی . الهی بمیرم برات که اینقدر مظلوم هستی و مثل نی نی های دیگه مامان رو اذیت نمی کنی . گل مامان دنبال قصه های قشنگ و عکسهای قشنگ قشنگ می گردم که برات بذارم تو وبلاگ .  

گوگولی مامان مثل چشمام مواظبت هستم .  

بابایی هم خیلی دوست داره که برات بنویسه اما این روزا خیلی سرش شلوغه . آخه میدونی امروز توی شرکت بابایی آدیت دارن همه مشغول کارن و سرشون شلوغه . الان چند شبه که بابایی مرتب سرکار می مونه تازه دیشب هم خیلی دیر اومد خونه (ساعت 10 شب) . صبح زود هم ساعت 5 و نیم از خونه رفت بیرون هنوز هم موفق نشدم که باهاش صحبت کنم آخه می ترسم مزاحمش بشم . حالا قراره که امروز زود بیاد خونه .  

 نی نی جون من برای بابایی دعا کن که کاراش خوب پیش بره . خیلی کار کرده خسته شده . بابایی گناه داره .  

   

Click to view full size image

 

 

یکشنبه          

28.شهریور.1389   

10.شوال.1431     

2010.10.sep      

نور چشم مامان و بابا

عسلی مامانی ، نازنین بابایی  

 

سلام به روی ماهت  

 

گل نازنینم می دونم حالت خوبه . نفس مامان ببخشید که یه مدتی نیومدم آخه می دونی خیلی بی حال و حوصله بودم اخه از وقتی که اومدی تو دلم مامان همش مامان لالا می کنه . امروز یه کمی حال مامانی بهتره . اومده باهات حرف بزنه .  

 

کوچولوی من پری روز رفتم پیش دکتر تو تلویزیونش دیدمت . خیلی قشنگ شده بوده هزار ماشاا... بزرگ شدی . همش وول می خوردی شیطونکم . از این ور به اون ور . راستی می دونی چند وقته که اومدی الان 11 هفته است که توی دل مامان هستی . می دونی ؟ این دفعه که رفتم دکتر با مهسا جون رفتم . خیلی خوشحاله که تو داری میای راستی دختر دایی ها و پس دایی هات هم خوشحالن که تو داری میایی . راستی می دونی یه پسر عمه هم داری ؟ اونم تو رو خیلی دوست داره . عمه هات که دیگه نگو دارن لحظه شماری می کنن که زودتر بیای بیرون . خاله مینای عسلی یکی یه دونه هم خیلی خیلی خوشحاله که زودتر تو  رو ببینه . خلاصه همه و همه منتظرن که روی ماهت رو ببینن . شیطون کجا قایم شدی همه دارن دنبالت می گردن .   

 

اگه بدونی بابایی چقدر دوستت داره . هرروز باهات حرف میزنه و حال و احوال می کنه .

  

راستی چند تا اسم دیگه هم با بابایی برات انتخاب کردیم ببین اینارو هم دوست داری ؟  

 

دختر : آترینا  ،‌ کیانا ،

پسر : آترین ، کیان ، آبتین  

 

بقیه اسما الان یادم نیست بازم برات دنبال اسم می گردم .  

 

هرموقع هم که بدونیم دخملی هستی یا پسملی می خواهیم بریم برات یه عالمه چیزای قشنگ بخریم الهی قربونت برم .  

  

 ببین من و بابایی اینطوری تو فکرتیم ؟

 

 عکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

 

 

 

سه شنبه  1389.شهریور . 16

1431.رمضان .27  

Sep.07.2010